-
سلام خداحافظ
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 17:00
سلام خداحافظ سلام خداحافظ چیز تازه اگر یافتید به این دو اضافه کنید...
-
منطقه ای از سرفیروزآباد از منظری دیگرگونه...
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 00:51
از سنگ وصخره سر زدم، از دره رد شدم دریا شدن مرا به چه کاری که وانداشت باید همه سختی ها را به جان خرید، باید به آب و خاک و آتش زد... آب و آتش بهای پولادین شدن است، راز استواری. باید همه فراز و نشیب های جاده را -- و چه می گویم سنگ و صخره ها را به جان خرید تا به دریا رسید، از رودخانه بپرس. بهای دریایی شدن سختی هاست. باید...
-
آرزویی که برآورده می شود...
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 12:29
دعایم گرچه گیرا نیست اما... دعایت می کنم هرشب... نوع نوشته ها دقیقا نوشته خود این بچه هاست تنها آرزوی پوریا 12 ساله از روستای دوردشت کرمانشاه: دوست دارم برم مشهد و کربلا،لباس و کفش فوتبال داشته باشم... پوریا با صدای قشنگش تک خوان سرود روستا هم هستش آرزوی میثم7ساله از روستای گُرگاوان کرمانشاه:من آرزو دارم که چشمم را به...
-
حرفی به نام اردو جهادی ...نه ، بلکه جبهه جهادی...
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1392 14:06
باید از ابتدایش صحبت شود... همون ابتدایی که تو حیاط سپاه جمع شدیم، جمع مان کردند اینجا وگرنه ما اهل جمع شدن نبودیم، دستشان درد نکند خادمین را میگم. بعد از آخرین نماز ظهر ماه مبارک رمضان سوار اتوبوس ها شدیم تا جهادمان شروع شود و همرنگ شهدا شویم... بعد از کش و قوس آمدنم قرار بر این بود که من فقط بیایم و ببینم...وقتی از...
-
دوباره با کوله باری اومدم...
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 15:51
گنج اگر در ماه باشد، در خورشید نخواهیش یافت... و اگردر دامنه ؛ در قله... سلام به همه رفقا... چه اونایی که توی این چند روز به کلبه من وخودشون سرزدند وچه اونایی که نتونستن بیان منم عذر خواهی می کنم که سر نزدم چون رفته بودم اردو ببخشید دیگه اونجا آب خوردن به زور پیدا میشد چه برسه به اینترنت ... نگاهت را از زمین بردار!...