امام محمد باقر(ع) می فرماید: فرشته ای خدمت رسول خدا(ص) آمد و گفت ای محمد خدایت سلام می رساند و می فرماید اگر بخواهی سرزمین مکه را برای تو از طلا پرسازم.
رسول(ص) سربسوی آسمان بلند کرده عرض کرد:
خدایا ! این حال برای من بهتر است که یک روز از غذا سیر شوم و سپاسگذاری ترا کنم و روز دیگر گرسنه باشم و از تو گدایی کنم.
سلام علیکم
خسته نباشید . خدا قوت
خیلی ممنون که به وب حقیر سر زدید . بازم به ما سر بزنید . منتظر شما هستم . مطالبتون رو هم دیدم . خیلی خوب بود . خدا خیرتون بده . فعلا یا مهدی
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز!
برای روزهایی که باید امیدوار گذشت....
بله همه چی میگذرد گذر زمان همه چیز رو معلوم می کند شکر که می گذرد...
هیچ!
زندگی، وزن نگاهیست که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشتزندگی در همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فرداییست، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
از طرف من وسهراب!
سلام شعر قشنگی بود فکر کنم طرفدار پر پا قرص سهراب هستیا لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
اى جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که على در محراب عبادت شهید شد و اى جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد .
فرازی از وصیتنامهشهید حسین کریمی زفره
هفته دفاع مقدس گرامی باد
از ماموریت که برگشت خوشحال بود. پرسید:راستی فرمانده!گمراه کردن اینها چه فایده ای داره؟ابلیس جواب داد:امام اینها که بیاید. روزگار ما سیاه خواهد شد . اینها که گناه می کنندامامشان دیرتر می آید. مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرون هنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم:این هفته پرونده ها چطور بود؟ یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حالیکه با سر به اتاق اشاره می کرد آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
سلام دوست عزیز
به مناسبت هفته دفاع مقدس مطلبی با عنوان " اگه دین نداریم ، لااقل . . . . " نوشتم که در انتهای این مطلب می تونید دکلمه شعر بسیار زیبای دوتا بچه بسیجی که منتخبی از سروده های شاعر آسمانی ، زنده یاد ابوالفضل سپهر با صدای وحید جلیل وند هست رو دانلود کنید .
منتظر شما هستم . حتما از این مطلب استفاده کنید . شهیدان زنده اند ........... یا مهدی
آدرس مطلب : http://torkaman.blogsky.com
این مطلب رو از دست ندید
در فرازی از وصیتنامه شهید «حسن مرادیان» آمده است: «هیچ قطرهای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست و من میخواهم با این قطره خون به عشقم برسم که خداست. به پدر و مادرم وصیت میکنم که بعد از مرگم گریه نکنید بلکه خوشحال باشید که شما هم یک قربانی برای حفظ بقای دین خدا عرضه کردید. شهادت آرزوی نهایی من است.
از شما میخواهم که شبهای جمعه به سراغ یتیمان و فقرای شهر بروید.
*حضرت بوتراب ع *می فرمایند:
رزق دونوع است یکی طالب ویکی مطلوب...
یکی باید تو در پی باشی ویکی در پی توست..
یا علی
امام محمد باقر(ع) می فرماید: فرشته ای خدمت رسول خدا(ص) آمد و گفت ای محمد خدایت سلام می رساند و می فرماید اگر بخواهی سرزمین مکه را برای تو از طلا پرسازم.
رسول(ص) سربسوی آسمان بلند کرده عرض کرد:
خدایا ! این حال برای من بهتر است که یک روز از غذا سیر شوم و سپاسگذاری ترا کنم و روز دیگر گرسنه باشم و از تو گدایی کنم.
سلام علیکم
خسته نباشید . خدا قوت
خیلی ممنون که به وب حقیر سر زدید . بازم به ما سر بزنید . منتظر شما هستم . مطالبتون رو هم دیدم . خیلی خوب بود . خدا خیرتون بده . فعلا یا مهدی
سلام چشم میام
سلام خیلی ادبی نوشتی ولی قشنگ نوشتی
خدایا شکرت
سلام
ممنون
خدیا شکرت...
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز!
برای روزهایی که باید امیدوار گذشت....
بله همه چی میگذرد
گذر زمان همه چیز رو معلوم می کند
شکر که می گذرد...
هیچ!
زندگی، وزن نگاهیست که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشتزندگی در همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فرداییست، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
از طرف من وسهراب!
سلام شعر قشنگی بود
فکر کنم طرفدار پر پا قرص سهراب هستیا
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
اى جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که على در محراب عبادت شهید شد و اى جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد .
فرازی از وصیتنامهشهید حسین کریمی زفره
هفته دفاع مقدس گرامی باد
دخالت در آن چه بر عهده ات نیست؛ ممنوع!
سلام. چه نگاه جالبی! فکر می کنم اینطوری زندگی هم راحت تر میشه
سلام
بله منم موافقم بانظر شما
سلام...
روزگار عجیبی است فراموش شدگان ، فراموش کنندگان را یاد می کنند...
هفته دفاع مقدس مبارک...
از ماموریت که برگشت خوشحال بود. پرسید:راستی فرمانده!گمراه کردن اینها چه فایده ای داره؟ابلیس جواب داد:امام اینها که بیاید. روزگار ما سیاه خواهد شد . اینها که گناه می کنندامامشان دیرتر می آید. مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرون هنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم:این هفته پرونده ها چطور بود؟ یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حالیکه با سر به اتاق اشاره می کرد آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
...
سلام دوست عزیز
به مناسبت هفته دفاع مقدس مطلبی با عنوان " اگه دین نداریم ، لااقل . . . . " نوشتم که در انتهای این مطلب می تونید دکلمه شعر بسیار زیبای دوتا بچه بسیجی که منتخبی از سروده های شاعر آسمانی ، زنده یاد ابوالفضل سپهر با صدای وحید جلیل وند هست رو دانلود کنید .
منتظر شما هستم . حتما از این مطلب استفاده کنید . شهیدان زنده اند ........... یا مهدی
آدرس مطلب : http://torkaman.blogsky.com
این مطلب رو از دست ندید
سلام دوستم...
چشم میام
سلام..خیلی جالب بود...
و مثل همیشه عالی...
به روزم!
سلام
ممنون
چشم حتما سر میزنم
در فرازی از وصیتنامه شهید «حسن مرادیان» آمده است: «هیچ قطرهای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست و من میخواهم با این قطره خون به عشقم برسم که خداست. به پدر و مادرم وصیت میکنم که بعد از مرگم گریه نکنید بلکه خوشحال باشید که شما هم یک قربانی برای حفظ بقای دین خدا عرضه کردید. شهادت آرزوی نهایی من است.
از شما میخواهم که شبهای جمعه به سراغ یتیمان و فقرای شهر بروید.
سلام داش گلم ...
آقا چ خبر ... ؟
این روزها ی اتفاقاتی واسم افتاده ک بین ی چیزی تو حرف هایی خوبی ک نوشتی هستم ...
دعام کن ...
سلام داش محمد خودم...
خبر سلامتی شما...
پس باید اتفاق خوبی باشه؟؟؟ آره؟؟؟
ما هنوز شــــهادتی بی درد میطلبیم .
غافل از آنکه شـــــــــهادت را جز به اهل درد نمیدهند .!
شهید حاج محمد ابراهیم همت
//
به روز هستم .
سلام گمنام...
چه عجب تشریف آورید
سلووووووووووم...احج ابراهیم مشکل فنیو بم حل شد بزن اون دست قشنگرو..حاجی بهم سر بزنید....
سلام همین الان سرزدم




خدارو شکر که مشکل حل شد
حالا این فنیو بم یعنی چی ؟؟؟
چقدر کلمه سختی هم هستا خخخخخخخخخخخخ
عادت کرده ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد
و یک روز آنقدر صبح می شود
که برای بیدار شدن
دیر است!
سلام
پر مفهوم بود...
بله...
تلنگــــر!
به جا بود! خسته نباشید
سلام
ممنون شما هم خسته نباشید
سلام
میزبانیم با
http://zareh.blog.ir/post/103
یا علی
سلام چشم خدمت میرسم